شنام...خاطرات کیانوش گلزار راغب
کتاب شنام...چاپ پانزدهم
غنیمت جنگی,مهماتیه که تو میدون جنگ باقی میمونه.نه وسایل شخصی اسرا!فورا ساعتش رو پس بده!
...در آخرین لحظات حضورم در پادگان,وصیتنامه کوتاهی نوشتم و به علی اکبر گلزاری,دوست دوران کودکی ام سپردم.علی اکبر هم اهل روستای وندر آباد بود و دوره آموزش نظامی عضویت رسمی سپاه اسدآباد را میگذارند.جدایی از او برایم سخت و ناگوار بود.حضورش به من آرامش میداد و جدایی از او دلتنگی می آورد...
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/7/19 ] [ 10:26 عصر ] [ ]
نظر